هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غمگین، درباره درد فراق و عشق ناکام است. شاعر از سیاهی زلف معشوق، آتش پنهان دلش، اشکهای بیپایان و ویرانهی دلش سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که به دیگری توجه نکند و تنها به او بنگرد. شعر پر از تصاویر احساسی و استعارههای زیبا است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'خون جگر' و 'آتش پنهان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۸۶
زلف سیه منه که حجاب قمر شود
مپسند روزگارم از این تیره تر شود
آیینه روی من، مشو ایمن که سوی توست
آهم، که هم عنان نسیم سحر شود
غافل مشو ز آتش پنهانی دلم،
مپسند پای تا سرم از گریه تر شود
سیلی است سیل اشک که از هجر لعل یار،
هرچند خون شود جگر، این بیشتر شود
پیداست کز غم لب یاقوت فام توست
لخت دلم که رنگ به خون جگر شود
ویرانه دلم که بود جای گنج مهر،
ز این بیشتر مخواه که زیر و زبر شود
کوته نظر، نظر ز تو بر دیگری کند
حاشا که دیده جز به رخت دیدهور شود
ای نور دیده دیده به غیرت درآورم
گر دیده باز بر رخ یاری دگر شود
افسر حدیث عشق تو و محنت فراق
مشکل فسانه ای است مبادا سمر شود
مپسند روزگارم از این تیره تر شود
آیینه روی من، مشو ایمن که سوی توست
آهم، که هم عنان نسیم سحر شود
غافل مشو ز آتش پنهانی دلم،
مپسند پای تا سرم از گریه تر شود
سیلی است سیل اشک که از هجر لعل یار،
هرچند خون شود جگر، این بیشتر شود
پیداست کز غم لب یاقوت فام توست
لخت دلم که رنگ به خون جگر شود
ویرانه دلم که بود جای گنج مهر،
ز این بیشتر مخواه که زیر و زبر شود
کوته نظر، نظر ز تو بر دیگری کند
حاشا که دیده جز به رخت دیدهور شود
ای نور دیده دیده به غیرت درآورم
گر دیده باز بر رخ یاری دگر شود
افسر حدیث عشق تو و محنت فراق
مشکل فسانه ای است مبادا سمر شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.