هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن میگوید و از درد فراق و دوری از او شکایت میکند. او از زیباییهای معشوق مانند لبها، چهره، زلف و کمر یاد میکند و بیان میکند که حتی یک لحظه دوری از او برایش غیرقابل تحمل است.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۹۷
شبی به شوخیم، آن ترک سیمتن بکشد
مرا چو شمع سحرگه در انجمن بکشد
چگونه طاقت گفت و شنیدمی آرم
از آن دو لب، که مرا ذوق یک سخن بکشد
ز بس که گشتم و چهرش عیان نگشت مرا
خیال آن کمر و فکر آن دهن بکشد
روا مدار، چو من عندلیب نغمه سرای
شبی به گلشنم، آن زلف چو زغن بکشد
چگونه بوسه توانم زدن به پیرهنش
مرا که یک نفس، آن بوی پیرهن بکشد
مرا وطن سر زلف تو بود و دور شدم
جدا ز زلف توام حسرت وطن بکشد
میسر است که با تیغ ابروان بکشی
مخواه تا دگری در چه ذقن بکشد
مرا چو شمع سحرگه در انجمن بکشد
چگونه طاقت گفت و شنیدمی آرم
از آن دو لب، که مرا ذوق یک سخن بکشد
ز بس که گشتم و چهرش عیان نگشت مرا
خیال آن کمر و فکر آن دهن بکشد
روا مدار، چو من عندلیب نغمه سرای
شبی به گلشنم، آن زلف چو زغن بکشد
چگونه بوسه توانم زدن به پیرهنش
مرا که یک نفس، آن بوی پیرهن بکشد
مرا وطن سر زلف تو بود و دور شدم
جدا ز زلف توام حسرت وطن بکشد
میسر است که با تیغ ابروان بکشی
مخواه تا دگری در چه ذقن بکشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.