هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و از دردها و رنج‌هایی که در این راه متحمل شده است. او از ذلت و خواری خود در راه عشق و از آرزوهای برآورده نشده‌اش می‌نویسد. همچنین، از اشتیاق به وصال معشوق و تأثیر عمیق این عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۷۵

بشکست سنگ محنت عشق تو نام من
دردا، که ریخت آب رخ و ننگ و نام من

تا من شدم غلام سگ پاسبان دوست
شد ماه، شمع محفل و کیوان غلام من

یک بوس از آن دو لعل ندارم طمع فزون
سویش کسی بود که رساند پیام من؟

ای باد چون روی به طواف حریم او،
با عجز و انکسار، رسانی سلام من

بعد از درود عرض و سلام و دعا بگو
کی پر غرور دلبر با احترام من

آن قدر از غم تو بگریم، که خون اشک
بستاند از عقیق دو لعل تو کام من

گفتیم شبی چو شمع بسوزم ز پرتوت
شد پخته از وصال تو سودای خام من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.