هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از عشق، فراق، و درد هجران سخن می‌گوید. او از معشوق خود می‌خواهد که رخسارش را نشان دهد، اما در عین حال از رنج دوری و آتش هجران شکایت می‌کند. تصاویر شاعرانه مانند آب و آتش، سنگ و تیر، و اشک و خون به کار رفته‌اند تا احساسات عمیق شاعر را بیان کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'آتش جهنم هجران' و 'قتل دلشدگان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۷۶

گیسو به رخ بیفکن و مه را نقاب کن
خاک سیه به فرق سر آفتاب کن

شد آب همچو سنگ ز تأثیر برد دی
تو ز آب آتشین جگر سنگ، آب کن

ساقی بهار آمد و در دست می پرست
شد چون پیاله، لاله، تو فکر شراب کن

ما را که شکر جنت وصلت نگفته‌ایم،
درآتش جهنم هجران کباب کن

اول به عاشقان رخ خویش از کرم نما
بوسی ز لب حواله و آنگه عتاب کن

بر توسن تو، حلقه چشمم بود رکاب
پایی به قتل دلشدگان در رکاب کن

از ترکش تو نیست اگر تیر در کمان،
مژگان به جای پیکان، نایب مناب کن

ای دیده از فراق رخ دوست خون ببار
وز سیل اشک خانه افسر، خراب کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.