هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف معشوقهای زیبا و جذاب میپردازد که مانند ماه و سرو است و حرکاتش مانند رقص است. او از زیبایی و جذبهی معشوقه حیران است و نمیداند چه جنسی و چه نامی دارد. شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوقه میگوید و تأثیر زیبایی او را بر مردم شهر توصیف میکند. در نهایت، شاعر از معشوقه میخواهد که بنشیند یا برخیزد، زیرا هر حرکتی از او باعث فتنه و قیامت میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیدهی ادبی ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۱۹۷
ای سرو چه، ای ماه که، ای شوخ کدامی؟
کاین گونه به رقص اندر و این سان بخرامی
ماهت بِنَخوانم، ملکت میبِنَدانم
حیران همه زآنم که چه جنسی و چه نامی؟
زلفیت به دوش اندر و خالی به بناگوش
دل صید تو بادا، که بدین دانه و دامی
ماه فلکی رخ ننماید دگر از بام
بیند چو بدین جلوه تو مهپاره به بامی
هرسو نگری چند به دیدار مه نو
مه را چه کنی، ای که به رخ بدر تمامی؟
خلقی همه شیدایی روی تو در این شهر
خود غایله خاص و یا فتنه عامی
بنشین، بنشان، ای مه و برخیز و برانگیز
فتنه ز نشستی و قیامت ز قیامی
افسر به تو مشتاق و تو زو یکسره فارغ
او با همه ناکامی و تو با همه کامی
کاین گونه به رقص اندر و این سان بخرامی
ماهت بِنَخوانم، ملکت میبِنَدانم
حیران همه زآنم که چه جنسی و چه نامی؟
زلفیت به دوش اندر و خالی به بناگوش
دل صید تو بادا، که بدین دانه و دامی
ماه فلکی رخ ننماید دگر از بام
بیند چو بدین جلوه تو مهپاره به بامی
هرسو نگری چند به دیدار مه نو
مه را چه کنی، ای که به رخ بدر تمامی؟
خلقی همه شیدایی روی تو در این شهر
خود غایله خاص و یا فتنه عامی
بنشین، بنشان، ای مه و برخیز و برانگیز
فتنه ز نشستی و قیامت ز قیامی
افسر به تو مشتاق و تو زو یکسره فارغ
او با همه ناکامی و تو با همه کامی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.