۱۰۵ بار خوانده شده

بخش ۲۲ - صفت تخمه فروش

از تخمه فروش و آن لب شور
شد دیده ام آشیان زنبور

از دیدن روی آن فرشته
بر آتش غم شدم برشته

از دیدن آن نگار ساده
چون پوست ز تخمه ام فتاده

باشد دل این اسیر حیران
در تابه ی غم چو تخمه خندان

از کف دل این خراب خسته
جَسته است چو تخمه ی شکسته

بیند همه عمر خاک مالی
آنرا که بود دو دست خالی

صد فکر ازو مراست در سر
چون تخم که در کدوست مُضمر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۱ - صفت نجّار
گوهر بعدی:بخش ۲۳ - صفت رنگرز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.