۱۰۰ بار خوانده شده

بخش ۲۹ - صفت کمانگر

بر پیر خمیده قد مهجور
دایم رود از کمان گران زور

استادی عشق بی امانش
فی الحال کُشد به خر کمانش

آن پیر که چلّه ها کشیده
این جا به مراد خود رسیده

مانند کمان ز حسن عالی
صد خانه نموده اند خالی

کی هم چو کمان شَوَم مشوش
دارند گَرَم به روی آتش

از سر تا پا اسیر یارم
گویی که کمان چلّه دارم

منصور به خصم عاشقانش
دایم باشد چون کمانش

عاشق به دو دست بسته بر پشت
مانند کمان هزار کس کشت

آرم چو کمان به خصم خود رو
پیوسته به پشت گرمی او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۸ - صفت سرّاج
گوهر بعدی:بخش ۳۰ - صفت کلاه دوز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.