۹۷ بار خوانده شده

بخش ۳۲ - صفت شیشه گر

بر شیشه گران گذارم افتاد
آن جا دل خسته رفت بر باد

از سینه ام آن غریب بگریخت
هم جنس بدید و در وی آویخت

مانند کبوتری که پرّید
شد داخل کلّه بر نگردید

این شیشه شکست از جدایی
دارد ز گداز مومیائی

آن غیرت مهر و رشک مهتاب
از بس حُسنش فتاده سیراب

چون آبله شیشه ز آتش تیز
آید بیرون ز آب لبریز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۱ - صفت شمشیرگر
گوهر بعدی:بخش ۳۳ - صفت کحّال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.