۹۴ بار خوانده شده

بخش ۳۱ - صفت شمشیرگر

سیّاف که خنده اش چو قند است
چون تیغ، نگاه او کُشنده است

آن آهوی چین چو ناخن شیر
در کف دارد همیشه شمشیر

بر شمشیرش غریب و بومی
مالند جبین چو سنگ رومی

چون تیغِ ز جوهر است دشوار
از دام، رهاییِ گرفتار

ما را شده استخوان ازین دام
شمشیر چو ماهیان در اندام

از ابروی آن نگار فتّان
افتاده گذاره تیر مژگان

این تیغ که هم چو ذوالفقار است
در دیده چو تیغ رخنه دار است

بر صفحه ی او نوشته تقدیر
با خط غبار، شکل شمشیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۰ - صفت کلاه دوز
گوهر بعدی:بخش ۳۲ - صفت شیشه گر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.