هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج ناشی از جدایی از معشوق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «عصّار» (فردی که روغن می‌گیرد) و «سنگ عصّار» به فشارهای روحی و عاطفی خود اشاره می‌کند. او از بار سنگین هجران و ناتوانی در وصال یار می‌نالد و احساس می‌کند که وجودش از این رنج تحلیل رفته است. همچنین، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که حتی کوران نیز در دل هوای معشوق را دارند و عشق، نوری درون‌ی انسان‌هاست. در نهایت، او به این نتیجه می‌رسد که بدون بخت و اقبال، وصال معشوق ممکن نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۴۹ - صفت عصّار

عصّار که از فشار اویم
خون آب دود ز دل به رویم

دایم دارد ز هجر آن یار
بر دل باری چو سنگ عصّار

شد مغز روان ز بار جانم
چون آب ز جوی استخوانم

بینا، نه همین بروست حیران
دارند به دل هواش، کوران

با دیده ی بسته گرد آن یار
گردنده به رنگ، گاو عصّار

باشد چو چراغ شام دیجور
با جامه ی چرب و روی پر نور

از روغن او به حجره ی تن
ما راست چراغ دیده روشن

ما را نفعی نداد ازو رو
چربست اگر چه پهلوی او

پختن، سودای وصل جانان
بی روغن شیر بخت نتوان
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - صفت دبستان
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - صفت لوّاف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.