هوش مصنوعی: شاعر از عشق و دلبستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که زلف معشوق مانند زنجیر او را اسیر کرده است. او در این عشق سرگشته است و نه هشیار و نه مست. شاعر از ناتوانی خود در تحمل این عشق و نبود قدرت برای رهایی از آن شکایت می‌کند.
رده سنی: 16 سال به بالا این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

رباعی شمارهٔ ۴۱

تا زلف بتم به بند زنجیر منست
سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست

گویم بگرم زلف ترا هر چون هست
نه طاقت دل یابم و نه قوت دست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.