هوش مصنوعی: شاعر در این متن از وضعیت نابسامان و رنج‌آلود خود می‌گوید. او خود را فروتر از زهر، خاک راه و مانند سفره‌ای با چین‌های زیاد توصیف می‌کند. از حرص و عشق به باده سخن می‌گوید و این که تنش به‌طور کامل دهان شده است. او از رنج‌هایش، سیاهی دل و زردی رویش می‌نالد و خود را شوریده‌حال و تیره‌بخت می‌داند. شاعر احساس می‌کند که نه در مساجد جای دارد و نه در صومعه‌ها، و خود را پایمال و حقیر می‌بیند. با این حال، او عشق خود را به صدر جهان ابراز می‌دارد، اما از این که دشمنانش دائماً به او رنج می‌رسانند، شکایت دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره به مصرف باده و مفاهیم انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۸

نی نی، زهر که هست فروتر، فروترم
خاک رهم، بجز ره ادبار نسپرم

حلقه بگوش و روی پر از چین چو سفره ام
زین روی سرگرفته ام و بسته ی زرم

دایم ز حرص باده-که خونش حلال باد-
تن جملگی دهان شده مانند ساغرم

گر من چو خم نبوده ای جمله تن شکم
از دوستی می، نبدی خاک بر سرم

تا عالمی فروبرم از حرص همچو شام
خون دل و سیاهی روی است در خورم

چوگان شده ست هیأت پشتم زحرص آنک
گوی زمین به جملگی آید به کف درم

خون عروس رز خوردم و دانم آن مباح
زیرا که همچو بحر برآشفته، کافرم

زان غم که همچو شمع، زبان آفت من است
در خود فروشده ست تن زرد لاغرم

صد کرت از سمع احادیث خوشتر است
در بزمگه سماع خوش چنگ دلبرم

از سرزنش کجا بودم باک از آنکه من
رخ زرد و دل سیاه چو کلک و چو دفترم

در صف روشنان که چو آبند صاف دل
شوریده، تیره حال، چو آبی مکدرم

در صومعه کجا بودم راه، تا به طبع
چون راه، خاک پای سگان قلندرم

نه بابت مساجد و نه لایق کنشت
نه مستحق دار و نه در خورد منبرم

شاید که گوشه گیرم و رود رکشم از آنک
چون سایه پایمال و چو ذره محقرم

من دوستدار صدر جهانم چرا رسد
چون دشمنانش هر نفسی رنج دیگرم؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.