۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

ای نعل من از غمت در آتش
دل سوخته بر دلم هر آتش

نبود عجب ار چو آب گردد
از خجلت روی تو تر آتش

اندر خور چوب شد، که خود را
با روری تو داشت همبر آتش

می بر لب چون می تو، گشته ست
اندر دل جام و ساغر، آتش

آتش زحیای روی تو، آب
دود، از سخط خصلن برآتش

از نسبت نور چهره ی توست
در عالم کون بر سر آتش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.