هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، درد فراق و تلخی‌های عشق سخن می‌گوید. شاعر از معشوق شکایت دارد که با وجود وعده‌های شیرین، زهر غم و هجران می‌دهد و او را در دریایی از اندوه و ناامیدی غرق می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به افسانه‌ی مجنون و لیلی دارد که نشان‌دهنده‌ی عشقی دیوانه‌وار و بی‌پایان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و دردهای روحی ناشی از عشق نافرجام است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به دیوانگی و هلاکت (مانند ابیات مربوط به زهر و هلاک) ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳

تا کی خبر ز روز سفر می دهی مرا
از روز مرگ من چه خبر می دهی مرا

این حرف تلخ زان لب شیرین چه می زنی
زهر از چه در میان شکر می دهی مرا

در بزم وصل قصه ی هجران چه می کنی
خون جگر ز ساغر زر می دهی مرا

طعم هلاک می دهد این زهر غم که تو
جامی نخورده جام دگر می دهی مرا

تو سرو سرکشی و من آن ساده باغبان
کاندیشه می کنم که ثمر می دهی مرا

مگذار پا ز شهر برون ای پسر که سر
مجنون صفت به کوه و کمر می دهی مرا

گر مژده ی نرفتن او می دهی به من
بر خیل غم رفیق ظفر می دهی مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.