هوش مصنوعی:
این شعر از تلخیهای روزگار و ناکامیهای عشق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که حتی چیزهای شیرین مانند شهد، به دلیل شرایط تلخ زندگی، برایش زهرآگین شدهاند. او به تضاد میان شیرینی آغاز عشق و تلخی پایان آن اشاره میکند و از دردهای عاطفی و ناامیدیهایش مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به تجربهی زندگی و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۸
چنان گشته کامم ز ایام تلخ
که شهدم چو زهر است در کام تلخ
چو ناکامی است این که گر کام من
بود صبح شیرین شود شام تلخ
اگر شهد نوشم شود همچو زهر
به کام من درد آشام تلخ
کند تا کند دلبرم تلخ، کام
لب شکرین را به دشنام تلخ
از آغاز شد گر چه عشاق را
می و ساغر و باده و جام تلخ
از آن ساغر و جام تا این زمان
چو من تلخکامی نشد کام تلخ
بود عشق آن به که باشد رفیق
در آغاز شیرین در انجام تلخ
که شهدم چو زهر است در کام تلخ
چو ناکامی است این که گر کام من
بود صبح شیرین شود شام تلخ
اگر شهد نوشم شود همچو زهر
به کام من درد آشام تلخ
کند تا کند دلبرم تلخ، کام
لب شکرین را به دشنام تلخ
از آغاز شد گر چه عشاق را
می و ساغر و باده و جام تلخ
از آن ساغر و جام تا این زمان
چو من تلخکامی نشد کام تلخ
بود عشق آن به که باشد رفیق
در آغاز شیرین در انجام تلخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.