۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰

چه باشد گر ترا ویرانه ی من خانه ای باشد
تو گنجی گنج را جا گوشه ی ویرانه ای باشد

نباشد بزم تو جای من دیوانه جای من
به کنج گلخنی یا گوشه ی ویرانه ای باشد

ز پا اندازدم اندوه دوران گرنه یک ساعت
به دستم شیشه ای یا بر کفم پیمانه ای باشد

نباشد آشنا گر با من آن بیگانه وش، بهتر
که شب با آشنایی روز با بیگانه ای باشد

کجا ماند نهان راز من رسوا اگر از من
به هر سو قصه ای و هر طرف افسانه ای باشد

مکن منعم بکوی آن پری، گر باشم آشفته
که در هر جا پریروئی بود دیوانه ای باشد

نباشد جا اگر در خانه اش ما را رفیق آن بس
که در شهری که باشد خانه ی او، خانه ای باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.