هوش مصنوعی: شاعر از درد عشق و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که غم و اندوه او بی‌پایان است. معشوق بی‌پروا و بی‌تفاوت است و از رنجی که به شاعر می‌رسد، آگاهی ندارد یا به آن توجهی نمی‌کند. شاعر احساس می‌کند که تنهاست و معشوق، با وجود ادعای وفاداری، در عمل بی‌وفاست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، مفاهیمی مانند بی‌وفایی و رنج عشق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۸

غمش جا در دلم تنها ندارد
به یکدل نیست کان غم جا ندارد

فغان کان شوخ بی پروا ز جوری
کشد وز کشتنم پروا ندارد

ز افغانم خبر پنداریش نیست
ز آه من حذر گویا ندارد

گرفتم من ندارد فکر امروز
چرا اندیشه ی فردا ندارد

بسی دیوانه دارد آن پری لیک
چو من دیوانه ای رسوا ندارد

به من آن بی وفا گوید که دارم
سر مهر و وفا، اما ندارد

رفیق از درد او می میرد اما
خبر دارد ز حالش یا ندارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.