۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

از برم ای نگار حور نژاد
می روی و نمی روی از یاد

بی تو ای سرو گلشن ایجاد
بی تو ای سرو بوستان مراد

شغل من نیست جز به شب ناله
کار من نیست روز جز فریاد

ای ز تو خطه ی وفا ویران
ای ز تو کشور جفا آباد

از وفا چند، از جفا تا کی
مدعی از تو شاد و من ناشاد

هست تا هست هستی من و تو
کار من عجز و کار تو بیداد

که تویی لیلی و منم مجنون
که تو شیرینی و منم فرهاد

گر بود لایق تو جان رفیق
جان من، عمر من فدای تو باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.