۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴

تا کی ای زیبا صنم تا چند ای حوری نژاد
من ز هجران تو غمگین غیر از وصل تو شاد

جر جفا با من زمانی، جز وفا با تو دمی
نه ترا آید به خاطر نه مرا آید به یاد

از وفا گر خواهیم یار از جفا گردانیم
گردن تسلیم دارم در کمند انقیاد

روز از اشک پیاپی شب ز آه دم بدم
خاروش بر روی آبم کاه سان بر روی باد

از وفای من نگشت ای بی وفا کین تو کم
از جفای تو ولیکن گشت مهر من زیاد

سایه ی سروت مبادا از سر من کم، که هست
هم نهال آرزوی ما و هم نخل مراد

گر چه بر جان رفیق از تست هر ساعت غمی
بر دلت یارب زمانی از غم او غم مباد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.