هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران معشوق خود می‌نالد و از جفاها و بی‌وفایی‌های او شکایت می‌کند، اما با این حال عشق و وفاداری خود را به او ابراز می‌دارد. او از روزها و شب‌های پر از اشک و آه می‌گوید و آرزو می‌کند که سایه‌ی معشوق از سرش کم نشود. در نهایت، شاعر برای معشوق آرزوی خوشبختی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۸۴

تا کی ای زیبا صنم تا چند ای حوری نژاد
من ز هجران تو غمگین غیر از وصل تو شاد

جر جفا با من زمانی، جز وفا با تو دمی
نه ترا آید به خاطر نه مرا آید به یاد

از وفا گر خواهیم یار از جفا گردانیم
گردن تسلیم دارم در کمند انقیاد

روز از اشک پیاپی شب ز آه دم بدم
خاروش بر روی آبم کاه سان بر روی باد

از وفای من نگشت ای بی وفا کین تو کم
از جفای تو ولیکن گشت مهر من زیاد

سایه ی سروت مبادا از سر من کم، که هست
هم نهال آرزوی ما و هم نخل مراد

گر چه بر جان رفیق از تست هر ساعت غمی
بر دلت یارب زمانی از غم او غم مباد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.