۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶

هر که یک لحظه حدیث غم من گوش کند
هر حدیثی که شنیده است فراموش کند

که درآرد به نظر سرو چمن را دیگر
هر که نظاره ی آن سرو قباپوش کند

تا به کی دردسر عقل کنم ساقی کو
که به یک جرعه مرا بی خود و مدهوش کند

یادش آید من خون جگر نوش ای کاش
در بر غیر چو بنشیند و می نوش کند

تا به کی از توام آغوش تهی باشد و غیر
با تو ای سرو روان دست در آغوش کند

ناصحا منع من از عشق مکن کاین دم سرد
آتش من نه چراغیست که خاموش کند

دوش گفتا نکنم از تو فراموش مباد
که فراموش رفیق آن سخن دوش کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.