هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از تب و تاب عشق سخن می‌گوید و از احساسات شدید و سوزناک عاشقانه مانند غیرت، درد و رنج عشق، و مقایسه‌های شاعرانه با عناصری مانند شمع و پروانه پرده‌برداری می‌کند. شاعر از عشق خود به گونه‌ای می‌گوید که گویی تمام وجودش در آتش این عشق می‌سوزد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارند.

شمارهٔ ۹۸

آنچنان از تب عشق تو تنم می‌سوزد
که ز تاب تب تن پیرهنم می‌سوزد

شعله‌خویی زده در جان من آتش که اگر
برمش نام، زبان در دهنم می‌سوزد

تا مرا ز آتش غیرت بگدازد با غیر
می‌کند گرمی و در انجمنم می‌سوزد

قصهٔ لیلی و شیرین شنوم چون جایی
درد مجنون و غم کوهکنم می‌سوزد

در هوای گل رویش چو به گلگشت چمن
می‌روم نالهٔ مرغ چمنم می‌سوزد

می‌شود شمع سراپردهٔ اغیار ز رشک
همچو پروانه به هر انجمنم می‌سوزد

طُرفه حالی‌ست رفیق این که چو پروانه و شمع
یار با خویش به یک پیرهنم می‌سوزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.