۱۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱

بینم اگر به جز تو زیانم بدیده باد
گویم اگر بجز تو زبانم بریده باد

گر جز به دام زلف تو گیرد دلم قرار
از دام جسم طایر روحم پریده باد

بندم اگر به دلبر دیگر بجز تو دل
خون دلم تمام ز مژگان چکیده باد

در سجده گر به پیش بتی جز تو خم شوم
در زیر بار هجر تو قدم خمیده باد

گر دامنت ز کف بگذارم به زندگی
از دست مرگ حبیب حیاتم دریده باد

باشد اگر نه خرمیش از غمت دلم
از خرمی رمیده به غم آرمیده باد

پوشم ز سیب غبغب او چشم اگر رفیق
چون نار دل مرا به کف غم کفیده باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.