۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۷

هرگز به دلم یاد تو ای ماه نیامد
کز دل به لبم ناله ی جانکاه نیامد

در خانه ام آن ماه نیامد عجبی نیست
در خانه ی درویش اگر شاه نیامد

بر هر سر راهی که مرا دید از آن پس
بار دگر آن شوخ از آن راه نیامد

گاهی بر من آمدی آن ماه ولی غیر
تا کرد ز حال منش آگاه نیامد

نشیند کسی ناله ی زارم شب هجران
کز ناله یب جان سوز منش آه نیامد

دیگر چه به او نامه فرستم که فرستاد
صد نامه که می آیم و آن گاه نیامد

گم گشت رفیق ار به ره عشق عجب نیست
هر کس به سفر رفت از این راه نیامد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.