هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از فراق و دوری معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که یاد معشوق هرگز از دلش بیرون نرفته است. او از عدم حضور معشوق در زندگی‌اش ناراحت است و اشاره می‌کند که نامه‌های فراوانی فرستاده اما پاسخی دریافت نکرده است. همچنین، شاعر به این موضوع اشاره دارد که در راه عشق، بسیاری از رفقا گم شده‌اند و دیگر بازنگشته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۱۷

هرگز به دلم یاد تو ای ماه نیامد
کز دل به لبم ناله ی جانکاه نیامد

در خانه ام آن ماه نیامد عجبی نیست
در خانه ی درویش اگر شاه نیامد

بر هر سر راهی که مرا دید از آن پس
بار دگر آن شوخ از آن راه نیامد

گاهی بر من آمدی آن ماه ولی غیر
تا کرد ز حال منش آگاه نیامد

نشیند کسی ناله ی زارم شب هجران
کز ناله یب جان سوز منش آه نیامد

دیگر چه به او نامه فرستم که فرستاد
صد نامه که می آیم و آن گاه نیامد

گم گشت رفیق ار به ره عشق عجب نیست
هر کس به سفر رفت از این راه نیامد
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.