هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناشادی و ناامیدی شاعر سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی دیگران به رنج‌هایش، وعده‌های بی‌پایه و ناکامی در عشق شکایت دارد. شاعر از قفس زندگی خود و ناتوانی در پرواز می‌گوید و از عشقی نافرجام یاد می‌کند که تنها یادآور درد بوده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامناسب باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۳۷

شاد باد آنکه ز ناشادی من یاد نکرد
شد ز ناشادی من شاد و مرا شاد نکرد

ناله ی من اثری در دل صیاد نکرد
پر و بالم نگشود از قفس آزاد نکرد

آه از آن شوخ که صد کشور آباد به جور
کرد ویرانه و ویرانه ای آباد نکرد

شاه بیدادگر من به گدایی هرگز
وعده ی داد نفرمود که بیداد نکرد

ای بسا مرغ دل و طایر جان کان صیاد
در قفس کرد و یکی از قفس آزاد نکرد

دید چون حسن تو و عشق من آنکو همه عمر
جز ز شیرین و ز فرهاد ز کس یاد نکرد

پس از آن چشم به نقش رخ شیرین نگشود
بعد از این گوش به افسانه ی فرهاد نکرد

غیر تو حور لقا جز تو پریزاد رفیق
مایل حور نشد میل پریزاد نکرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.