۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹

ز ما ترک سهی‌قدان رعنا برنمی‌آید
اگر از غیر برمی‌آید از ما برنمی‌آید

تنم شد خاک و در دل خارخار گل‌رخان باقی
گلم از گل برآمد خارم از پا برنمی‌آید

به ناکامی نمودم عمر صرف وی ندانستم
که برمی‌آید از وی کام من یا برنمی‌آید

مکن چندین تمنای محل وصل او ای دل
که این گوهر ز کان وین در ز دریا برنمی‌آید

رفیق از جسم برمی‌آیدم این جان غم‌پیشه
خلاصم می‌کند زین غصه اما برنمی‌آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.