هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از جور و جفای معشوق شکایت دارد. معشوق با ناز و جلوه‌گری، عقل و دل عاشق را می‌رباید و با غمزه و ناز، راه دل او را می‌زند. عاشق از جور و جفای معشوق شکایت می‌کند و می‌گوید که همه خوبان به عاشق جور می‌کنند. او از رنجی که می‌کشد سخن می‌گوید و سرخی خون نهانش را نشان می‌دهد. در نهایت، عاشق تصمیم می‌گیرد که دیگر جور و جفا نکند، اما معشوق همچنان به رفتار خود ادامه می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق مانند جور و جفا، رنج عاشق و شکایت از معشوق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند "سرخی خون" و "جور و جفا" نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و تجربه دارد.

شمارهٔ ۱۴۸

جلوه که آن تازه جوان می کند
غارت عقل و دل و جان می کند

گفتمش آن تو ندارد کسی
این همه ناز از پی آن می کند

راه دلم غمزه زنان می زند
صید دلم جلوه کنان می کند

جور و جفا بین که برین نا توان
جور و جفا تا بتوان می کند

جور به عاشق همه خوبان کنند
لیک نه چندین که فلان می کند

سرخی خونی که نهان می خورم
زردی رخساره عیان می کند

گوید ازین پس به رفیق این همه
می نکنم جور و همان می کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.