هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، با زبانی احساسی و نمادین، به موضوع عشق، فداکاری، و دردهای عاشقانه می‌پردازد. شاعر از معشوقی سخن می‌گوید که هم دلرباست و هم جان‌ستان، و از بی‌وفایی و نامهربانی او شکایت می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند جوانی، زیبایی، و راستی در عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و نامهربانی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

از جان بهر صد بار اگر گویند جانی ای پسر
جان را اگر جان دگر باشد تو آنی ای پسر

نادر بود از دلبران هم دلربا هم جان ستان
دل می ربائی ای جوان جان می ستانی ای پسر

می ریزم از چشم تر لخت دل و خون جگر
از حق نمی رنجی اگر نامهربانی ای پسر

هر دم به هر خودکامه ای فرسایی از نو خامه ای
ورمن نویسم نامه ای هرگز نخوانی ای پسر

نه نخل را هست ای تری نه سرو را این دلبری
نخل جوانی ای پری سرو روانی ای پسر

این است اگر بیداد و بس ترسم نماند زنده کس
روزی که از اهل هوس عاشق بدانی ای پسر

عشق رفیق از راستان بشنو که باشد راست آن
نشنیده ای زین داستان به داستانی ای پسر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.