هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر دلدادگی و وفاداری بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر از جدایی ناپذیر بودن خود از معشوق می‌گوید، حتی اگر معشوق به او بی‌اعتنایی کند یا تنها دشنام شنود. او از ناکامی‌های عاشقانه و نرسیدن به وصال معشوق شکایت دارد، اما با این وجود، عشق و وفاداری خود را حفظ می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناکامی و شکایت عاشقانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌تجربه نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۹

نمی شوم ز سگ کوی او جدا هرگز
که آشنا نکند ترک آشنا هرگز

به یاد او گذرد عمر ما که عمرش باد
به عمر خود نکند گرچه یاد ما هرگز

ز بخت خود شده ام خاک راه خود رایی
که از غرور نبیند به پشت پا هرگز

به بزم او نبود راه هرگزم آری
به بزم شاه نباشد ره گدا هرگز

چه طالع است کز او نشنوم بجز دشنام
به او اگرچه نگویم بجز دعا هرگز

وصال خویش که داری روا همیشه به غیر
چه کرده ام که نداری به من روا هرگز

بهای خون طلبم هرگز از تو من حاشا
شهید عشق ندانست خونبها هرگز

همیشه قبله ی حاجات من تویی اما
نمی شود ز تو یک حاجتم روا هرگز

گذاشت زنده مرا گر جداییت زین پس
نمی شوم ز تو تا زنده ام جدا هرگز

رفیق از تو نه هرگز وفا نمی بیند
وفا ندیده کسی از تو بی وفا هرگز
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.