هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. او از غفلت معشوق، رنج دوری، جور و جفا، و سحر چشمان معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق به او هنوز در دلش زنده است و ترک او دشوار است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، رنج، و اندوه است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۲

به سینه خون شد و دلدار غافلست هنوز
به این گمان که دل من مگر دلست هنوز

گذشت بر من و تا باز بگذرد عمریست
کز آب دیده ی من خاک ره گلست هنوز

به دور جادویی چشم او عجب دارم
که در میان سخن سحر بابلست هنوز

به لب ز جور و جفای تو جان و حیرانم
به کار دل که به سوی تو مایلست هنوز

که گفت مشکل عشق از سفر شود آسان
غریب مردم و ترک تو مشکلست هنوز

سزد که طعنه دیوانگی زند بر من
کسی که روی تو دیده است و عاقلست هنوز

رفیق مهر تو با مهر کس بدل نکند
دودل مباش که او با تو یکدلست هنوز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.