۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳

شد سبزه ی خط از لب آن ماه لقاسبز
چون سبزه که گردد ز لب آب بقا سبز

گفتم ز خط سبز شود خوبیش افزون
خط گرد لبش سر زد و شد گفته ی ما سبز

سر تا قدم ای سرو بکام دل مایی
بهر دل ما کرده همانات خداسبز

رشک گل و سروی به رخ و قد چه خرامی
چون گل بسر سرو کله سرخ و قبا سبز

یک روز به من سایه نیفکند به عمری
آن سرو که کردم همه عمرش به دعا سبز

خوش آب و هوا شهر و دیاریست چه بودی
گر تخم وفا گشتی از این آب و هوا سبز

شد مهر رفیق از خط او بیش که او را
شد گرد گل از سبزه ی خط، مهر گیا سبز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.