هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و اندوه شاعر نسبت به شکست عهد و وفا توسط معشوق سخن می‌گوید. شاعر از این که معشوق با دیگران پیمان می‌بندد و او را فراموش می‌کند، ابراز تأسف می‌کند. همچنین، از زیبایی و دوری معشوق و بی‌وفایی او گلایه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و حسرت‌آمیز موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد.

شمارهٔ ۱۸۳

با رقیب از سر نو عهد و وفا بست دریغ
مدتی رفت و بر آن عهد و وفا هست دریغ

آن که با اهل وفا عهدی اگر بست شکست
عهدها بست به اغیار که نشکست دریغ

من جز او با کس دیگر ننشستم جایی
او به جز من همه جا با همه بنشست دریغ

گفتمش سرو قدت رفت ز آغوشم حیف
گفت بی جاست به تیری که شد از شست دریغ

می زند چشم تو با ناکس و کس ناوک ناز
نکند ترک خود آن ترک سیه مست دریغ

تیر ترکی که به جان جست رفیقش همه عمر
دیر آمد به دل و زود به در جست دریغ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.