هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، بیوفایی و ناآگاهی معشوق از درد عاشق سخن میگوید. شاعر از جور و بیداد معشوق شکایت دارد و بیان میکند که معشوق از رنجهای او بیخبر است. همچنین، به ناتوانی در تشخیص دوست از دشمن و بیتوجهی معشوق به وفاداری عاشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه پیچیده، درد و رنج عشق و شکایت از معشوق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جور و بیداد نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۸۴
صدق و کذب من و اغیار نمی دانی حیف
عاشق از بلهوس ای یار نمی دانی حیف
طفلی و دوست ز دشمن نشناسی افسوس
کودکی یار ز اغیار نمی دانی حیف
به اسیران وفادار به جز جور و جفا
کاری ای شوخ جفاکار نمی دانی حیف
بی تو دل در قفس سینه اسیر غم و تو
حال این مرغ گرفتار نمی دانی حیف
جور و بیداد تو لطفست به عشاق دریغ
که چنین لطف سزاوار نمی دانی حیف
نه مرا دانی از اغیار و نه خود را ز بتان
بلبل از داغ و گل از خار نمی دانی حیف
همچو شمعت همه تن گشت زبان لیک رفیق
پیش او شیوه ی گفتار نمی دانی حیف
عاشق از بلهوس ای یار نمی دانی حیف
طفلی و دوست ز دشمن نشناسی افسوس
کودکی یار ز اغیار نمی دانی حیف
به اسیران وفادار به جز جور و جفا
کاری ای شوخ جفاکار نمی دانی حیف
بی تو دل در قفس سینه اسیر غم و تو
حال این مرغ گرفتار نمی دانی حیف
جور و بیداد تو لطفست به عشاق دریغ
که چنین لطف سزاوار نمی دانی حیف
نه مرا دانی از اغیار و نه خود را ز بتان
بلبل از داغ و گل از خار نمی دانی حیف
همچو شمعت همه تن گشت زبان لیک رفیق
پیش او شیوه ی گفتار نمی دانی حیف
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.