هوش مصنوعی:
این شعر غمگینانه از فراق و دوری معشوق سخن میگوید. شاعر از درد جدایی، بیقراری دل، و رنج ناشی از عشق شکستخورده مینالد. او از بیتابی دل، اشکها و آههای بیپایان، و تیرگی روزگار پس از رفتن یار میگوید. تصاویری مانند «لالهگون شدن رخ از خون جگر» و «سیاهی صبح و شام» نشاندهندهی عمق غم و اندوه شاعر است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق ناکام، اندوه شدید و جدایی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی پیچیده، درک متن را برای گروههای سنی پایینتر چالشبرانگیز میکند.
شمارهٔ ۱۸۷
رفتی و رفت از غمت ای غمگسار دل
آرام جسم و طاقت جان و قرار دل
دور از تو ای ربوده ز دست اختیار دل
درمانده دل به کار من و من به کار دل
رحمی خدای را به من و دل که مانده او
دل زیر بار عشق تو من زیر بار دل
گفتی که دل مده ز کف ای پند گو چه سود
اکنون که رفت از کف من اختیار دل
جز این که شد ز خون جگر لاله گون رخم
نشکفت دیگرم گلی از خارخار دل
شد بی تو صبح و شام من و دل سیه، فغان
از صبح تیره ی من و از شام تار دل
از اشک و آه منع دل و دیده چون کنم
آنست کار دیده و اینست کار دل
روزی که دیده دیده خط و خال او رفیق
شد تار و تیره روز من و روزگار دل
آرام جسم و طاقت جان و قرار دل
دور از تو ای ربوده ز دست اختیار دل
درمانده دل به کار من و من به کار دل
رحمی خدای را به من و دل که مانده او
دل زیر بار عشق تو من زیر بار دل
گفتی که دل مده ز کف ای پند گو چه سود
اکنون که رفت از کف من اختیار دل
جز این که شد ز خون جگر لاله گون رخم
نشکفت دیگرم گلی از خارخار دل
شد بی تو صبح و شام من و دل سیه، فغان
از صبح تیره ی من و از شام تار دل
از اشک و آه منع دل و دیده چون کنم
آنست کار دیده و اینست کار دل
روزی که دیده دیده خط و خال او رفیق
شد تار و تیره روز من و روزگار دل
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.