هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و هجران میگوید. او دلش را مانند مرغ بسمل توصیف میکند که از تیغ ناز معشوق زخمی شده است. رسیدن به وصال معشوق سخت و زندگی بدون او بسیار دشوار است. شاعر از ناکامی در عشق و تلخیهای آن مینالد و بیان میکند که دلش فقط به سوی معشوق مایل است. او خود را مانند دریایی بیپایان در عشق توصیف میکند که نه پایانی دارد و نه ساحلی.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۹۰
ز تیغ ناز شوخی میتپد دل
درون سینه ام چون مرغ بسمل
به وصل او رسیدن سخت دشوار
به هجرش زیستن بسیار مشکل
من بی دست و پا تا چند باشم
ز هجران دست به سر پای در گل
بود عیش من و دل تلخ پیوست
ز حرف تلخ آن شیرین شمایل
از آن لب هر که شد ناکام، گردید
به کامش شهد شیرین زهر قاتل
اگر میل دل تو سوی من نیست
دل من نیست جز سوی تو مایل
بدریائی افتاده در عشق
که نه پایان بود او را نه ساحل
درون سینه ام چون مرغ بسمل
به وصل او رسیدن سخت دشوار
به هجرش زیستن بسیار مشکل
من بی دست و پا تا چند باشم
ز هجران دست به سر پای در گل
بود عیش من و دل تلخ پیوست
ز حرف تلخ آن شیرین شمایل
از آن لب هر که شد ناکام، گردید
به کامش شهد شیرین زهر قاتل
اگر میل دل تو سوی من نیست
دل من نیست جز سوی تو مایل
بدریائی افتاده در عشق
که نه پایان بود او را نه ساحل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.