هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وابستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او خود را مرید پیر مغان و غلام باده‌فروش معرفی می‌کند و بیان می‌کند که بدون معشوق، حتی از نوشیدن شراب نیز لذت نمی‌برد. عشق، عقل و هوش او را تحت‌الشعاع قرار داده و او حاضر نیست حتی برای یک لحظه از معشوق چشم بپوشد. او زیبایی رخ یار و نغمه‌هایش را برتر از گل و بلبل می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به شراب‌خواری (هرچند به‌عنوان نماد) وجود دارد که مناسب سنین پایین‌تر نیست.

شمارهٔ ۲۰۴

پیاله داد بدستم سبو نهاد به دوشم
مرید پیر مغانم غلام باده فروشم

رقیب با تو به عیش و تو با رقیب به عشرت
ز غم چگونه ننالم ز غصه چون نخروشم

به جان خود غم و درد ترا که جان جهانی
خرم ولیک به جان جهانیان نفروشم

بود چو جام جم و آب خضر اگر قدح می
پیاله بی تو نگیرم شراب بی تو ننوشم

ز عقل و هوش چه لافم چنین که لشکر عشقت
گرفت کشور عقلم نمود غارت هوشم

اگر زنیم به تیغ و اگر کشیم به خنجر
نه از تو دیده ببندم نه از تو چشم بپوشم

رفیق از رخ گل خوشتر است و نغمه ی بلبل
عذار یار به چشم و سرود یار بگوشم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.