۸۵ بار خوانده شده
تا چند جدا ز یار باشم
از یار جدا فگار باشم
تا چند چو ابر در بهاران
با دیده ی اشکبار باشم
تا کی ز غم جدایی او
بی طاقت و بی قرار باشم
تا چند ز درد آن دلارام
دلخسته و دلفگار باشم
تا چند جدا ز روی آن گل
در دیده ی خلق خوار باشم
تا چند رفیق از غم یار
آواره ی هر دیار باشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از یار جدا فگار باشم
تا چند چو ابر در بهاران
با دیده ی اشکبار باشم
تا کی ز غم جدایی او
بی طاقت و بی قرار باشم
تا چند ز درد آن دلارام
دلخسته و دلفگار باشم
تا چند جدا ز روی آن گل
در دیده ی خلق خوار باشم
تا چند رفیق از غم یار
آواره ی هر دیار باشم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.