۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۱

به قربان قد و بالات گردم
بلاگردان سر تا پات گردم

چه استغنا و ناز است این الهی
فدای ناز و استغنات گردم

به خاک پایت ای بت کارزویم
همین باشد که خاک پات گردم

هلاک عارض زیبات باشم
شهید قامت رعنات گردم

همین گردد مرا در دل شب و روز
که گرد منزل و مأوات گردم

مرا دیدی و گفتی این سگ ماست
به گرد دیدهٔ بینات گردم

رفیق آسا مرا دارد بر آن عشق
که رسوایت شوم شیدات گردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.