هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عشق و فراق، ناامیدی و حسرت است. شاعر از دوری یار و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و به دنبال چاره‌ای برای این درد می‌گردد. او از بی‌تفاوتی یار و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که روزی این دردها پایان یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند عشق، فراق و حسرت است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۱۳

امروز بی تو خاک چنین گر به سر کنم
روز جزا عجب که سر از خاک بر کنم

گویند چاره کن [به] سفر عشق یار را
یارم نمی کند چو سفر چون سفر کنم

تا کی کنم بدامن گلچین نظاره گل
کنج قفس کجاست که سر زیر پر کنم

تا کی به حسرتش نگرم با رقیب و باز
از گریه منع دیده ی حسرت نگر کنم

تا کی ز خوان نعمت الوان روزگار
با لخت دل قناعت [و] خون جگر کنم

یک روز بر سرم زرهی تا گذر کنی
هر روز جای بر سر هر رهگذر کنم

بسیار تندخوست نکوروی من ولی
رویش نمی هلد که ز خویش گذر کنم

از حال من تو فارغ و من در خیال تو
روزی به شب رسانم و شامی سحر کنم

گریند اهل حشر به من پیش دادگر
چون گریه از جفای تو بیدادگر کنم

پیشت خوش آنکه گریم و گویی به خنده تو
کم کن رفیق گریه و، من بیشتر کنم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.