۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۶

زار از سر کوی یار رفتیم
رفتیم و به حال زار رفتیم

آن بلبل بی خودیم کز باغ
ناآمده نوبهار رفتیم

با شوق پر آمدیم لیکن
با حسرت بی شمار رفتیم

ماندیم به کنج هجر چندان
کز خاطر روزگار رفتیم

بی تاب تر آمدیم ز اول
هر بار ز کوی یار رفتیم

تا غیر رود رفیق از آن کو
با هم روزی سه چار رفتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.