هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل‌تنگی، اشک‌ها و فغان‌هایش می‌گوید و امیدوار است که با این دردها، دل معشوق را نرم کند. همچنین، از شراره‌های عشق و تأثیر آن بر زندگی خود یاد می‌کند و در نهایت، به دنبال امتحان وفا و همراهی با معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و دل‌تنگی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۲۱

شب تا به روز بر سر کویت فغان کنم
شاید که از فغان دل تو مهربان کنم

شد داستان غمم به جهان وز شرار عشق
از آنکه داستان به جهانم نهان کنم

یک مشت استخوانم و شادم مگر شبی
زین استخوان سگان ترا میهمان کنم

گریم به یاد سرو قد گلعذار خویش
چون در چمن نظاره ی سرو چمان کنم

سوز دلم به پیش تو روشن نمی شود
خود را اگر چه شمع سراپا زبان کنم

گفتم ز حد گذشت جفایت به خنده گفت
بگذار تا ترا به وفا امتحان کنم

از خانقاه و مدرسه دل وانمی شود
چندی رفیق جای به کوی مغان کنم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.