۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۳

چو در کنار رقیبان ترا نظاره کنم
کناره گر نکنم از برت چه چاره کنم

ز رشک غیر کنم چون کناره از سر کویت (کذا)
بهر قدم که روم بازپس نظاره کنم

غم من از مه بی مهر من بود به چه رو
شکایت از فلک و شکوه از ستاره کنم

دمی که دست من ای گل بدامنت نرسد
به آن رسد که گریبان ز غصه پاره کنم

مراست خواب به آن شب که بر سر کویت
ز خاک بستر و بالین ز سنگ خاره کنم

شمار داغ دل خود رفیق بتوانم
ستاره های فلک را اگر شماره کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.