هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس غم و تنهایی عمیق خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که در جهان هیچ حاصلی جز غم ندارد و هیچ همدمی به جز غم ندارد. شاعر به غم عادت کرده و حتی اگر غم هم نباشد، باز هم احساس غم می‌کند. او از داغ‌های دل و ناامیدی از زندگی می‌گوید و اشاره می‌کند که هیچ امیدی به وفا از سوی دیگران ندارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند غم، ناامیدی و تنهایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

شمارهٔ ۲۲۶

به عالم حاصلی جز غم ندارم
ولی یک جو غم از عالم ندارم

بجز غم در جهان همدم ندارم
ندارم خاطر خرم ندارم

چنان خو کرده ام با غم که کو غم (؟)
و گر غم هم نباشد غم ندارم

کسی کابم زند بر آتش دل
به غیر از دیده ی پرنم ندارم

بهر جورم که خواهی امتحان کن
که من در صبر پای کم ندارم

ازان خوبا جفا کردم که هرگز
وفا چشم از بنی آدم ندارم

من و جام دمادم زآنکه بی جام
امید زیستن یکدم ندارم

به دل بس داغ دارم لیک در دل
رفیق اندیشه مرهم ندارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.