هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از فداکاری جان، انتظار دیدار، حسرت دوری و اشکهای بیپایان سخن میگوید و آرزو میکند که بتواند در راه معشوق از جان خود بگذرد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در معشوق و وحدت وجود نیز در شعر دیده میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به فداکاری و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۳۳
خوش آنکه جان به پایت ای دلستان فشانم
دامان تو بگیرم دامن به جان فشانم
من کیستم که او را در بزم جان فشانم
گر پاسبان گذارد بر آستان فشانم
باز آی، ز انتظارت ای نور هر دو دیده
تا چند اشک حسرت از دیدگان فشانم
از خانه پا برون نه چند ار ندیدمت خون
از آستین فشارم بر آستان فشانم
گلگون ناز زین کن تا نقد دین و دل را
گه در رکاب ریزم گه در عنان فشانم
آن طایرم که هر دم از حسرت اسیری
بهر قفس پر و بال در آشیان فشانم
گشتم ز سخت جانی پیر و، نشد دریغا
در پای نوجوانی جان را جوان فشانم
در جسم یک جهان جان خواهم رفیق کان را
با جان خویش بر آن جان جهان فشانم
دامان تو بگیرم دامن به جان فشانم
من کیستم که او را در بزم جان فشانم
گر پاسبان گذارد بر آستان فشانم
باز آی، ز انتظارت ای نور هر دو دیده
تا چند اشک حسرت از دیدگان فشانم
از خانه پا برون نه چند ار ندیدمت خون
از آستین فشارم بر آستان فشانم
گلگون ناز زین کن تا نقد دین و دل را
گه در رکاب ریزم گه در عنان فشانم
آن طایرم که هر دم از حسرت اسیری
بهر قفس پر و بال در آشیان فشانم
گشتم ز سخت جانی پیر و، نشد دریغا
در پای نوجوانی جان را جوان فشانم
در جسم یک جهان جان خواهم رفیق کان را
با جان خویش بر آن جان جهان فشانم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.