هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بیمهری و بیوفایی یار خود شکایت دارد. او با وجود تمام سختیها و ناملایماتی که از معشوق دیده، همچنان به عشق خود وفادار مانده و حتی از این رنجها پشیمان نیست. شاعر از ناشادیهای خود پس از دیدن یار میگوید و تأکید میکند که هرگز از این عشق نرنجیده است. در نهایت، او با حسرت به گلزار وصال معشوق نگاه میکند و با وجود تمام خارهای راه، عشق خود را حفظ میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی عمیق و احساسات پیچیدهای مانند درد، رنج و حسرت است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بیوفایی و شکایت از یار نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۳۴
ز جور دوست گر خود را به کام دشمنان دیدم
سزاوار است که دشمن دوستش گفتند نشنیدم (؟)
شنیدم یار بی مهر و وفا بسیار [و] دیدم پسر
ندیدم چون تو بی مهر و وفا یاری و نشنیدم
تویی آن دلبر بدخوی شادی کاه غم افزا
که من خود را ندیدم شاد دیگر تا ترا دیدم
منم آن عاشق رنجور کز بس بردباریها
همیشه رنج دیدم از تو و هرگز نرنجیدم
نچیدم جز گل حسرت ز گلزار وصال تو
بمژگان گرچه عمری خار از راه تو برچیدم
بدندان می گزم گر پشت دست خود کنون شاید
که عمری چون رفیق آخر چرا پای تو بوسیدم
سزاوار است که دشمن دوستش گفتند نشنیدم (؟)
شنیدم یار بی مهر و وفا بسیار [و] دیدم پسر
ندیدم چون تو بی مهر و وفا یاری و نشنیدم
تویی آن دلبر بدخوی شادی کاه غم افزا
که من خود را ندیدم شاد دیگر تا ترا دیدم
منم آن عاشق رنجور کز بس بردباریها
همیشه رنج دیدم از تو و هرگز نرنجیدم
نچیدم جز گل حسرت ز گلزار وصال تو
بمژگان گرچه عمری خار از راه تو برچیدم
بدندان می گزم گر پشت دست خود کنون شاید
که عمری چون رفیق آخر چرا پای تو بوسیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.