۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۹

به بلا زار و مبتلا که منم
کس مبادا در این بلا که منم

چون ننالم گرم طبیب تویی
در چنین درد بی دوا که منم

ای که پرسی کجاست خانه ی غم
گر ز من بشنوی کجا که منم

غیر کو با تو آشنا باشد
گر چنین است آشنا که منم

آنکه گویندم چه خواهد گفت (؟)
گر بداند چنین مرا که منم

گفتمش جز وفا ندیده ستم
از تو نسبت به اقربا که منم

گفت چشم وفا مدار رفیق
از چنین شوخ بی وفا که منم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.