هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر است که خود را در بلا و بیماری می‌بیند و از طبیب (شاید معشوق یا خدا) می‌خواهد که به فریادش برسد. شاعر از تنهایی و بی‌وفایی جهان شکایت دارد و تأکید می‌کند که تنها کسی که با او آشناست، معشوق یا خداست. در پایان، شاعر از بی‌وفایی رفیق شکایت می‌کند و می‌گوید که جز وفا از او ستمی ندیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند درد، بلا، و بی‌وفایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳۹

به بلا زار و مبتلا که منم
کس مبادا در این بلا که منم

چون ننالم گرم طبیب تویی
در چنین درد بی دوا که منم

ای که پرسی کجاست خانه ی غم
گر ز من بشنوی کجا که منم

غیر کو با تو آشنا باشد
گر چنین است آشنا که منم

آنکه گویندم چه خواهد گفت (؟)
گر بداند چنین مرا که منم

گفتمش جز وفا ندیده ستم
از تو نسبت به اقربا که منم

گفت چشم وفا مدار رفیق
از چنین شوخ بی وفا که منم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.