هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از زیباییهای معشوق و احساسات خود سخن میگوید. او با توصیف ویژگیهای معشوق مانند رخت جنت، رخش، زلف یلدایی و خوی نیکویش، عشق و دلبستگی خود را بیان میکند. همچنین از جور و ستم معشوق و سودایی که در سر دارد، گله میکند اما تأکید میکند که مهرش کاسته نخواهد شد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۴۰
رخت جنت قدت طوبی است گفتم
حدیثی خوب و حرف راست گفتم
رخش را چون نگویم روز عید است
که زلفش را شب یلداست گفتم
بگو گفت آنچه نازیباست در من
بجز خویت همه زیباست گفتم
به جانی می خری بوسی ز من گفت
مرا در سر همین سود است گفتم
به تو جور من افزون گر شود گفت
ز تو مهرم نخواهد کاست گفتم
هزارش صید بیش است آن غلط بود
که او صیاد من تنهاست گفتم
مگر دادش دهم ور می دهی داد
رفیق امروز یا فرداست گفتم
حدیثی خوب و حرف راست گفتم
رخش را چون نگویم روز عید است
که زلفش را شب یلداست گفتم
بگو گفت آنچه نازیباست در من
بجز خویت همه زیباست گفتم
به جانی می خری بوسی ز من گفت
مرا در سر همین سود است گفتم
به تو جور من افزون گر شود گفت
ز تو مهرم نخواهد کاست گفتم
هزارش صید بیش است آن غلط بود
که او صیاد من تنهاست گفتم
مگر دادش دهم ور می دهی داد
رفیق امروز یا فرداست گفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.