هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج، تنهایی و دوری از معشوق است. او از دردها و رنجهای خود میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند، حتی اگر این توجه همراه با ترحم یا تنها یک نگاه گذرا باشد. شاعر احساس میکند که از یار و دیار خود دور افتاده و در عذاب است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، درد و رنج عاشقانه و تنهایی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. درک کامل این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۴۴
پس از کشتن گذاری بر مزارم میتوان کردن
به لطفی تا قیامت شرمسارم میتوان کردن
به فتراک ارنه میبندی ز ننگ لاغری باری
به تیری ای شکارافکن شکارم میتوان کردن
چو کردی خستهام از درد داغ خویش درمانی
به جان خسته و جسم فگارم میتوان کردن
قرار و صبر چون بردی ز جسم و جان من رحمی
به جان و جسم بیصبر و قرارم میتوان کردن
ترحم گر نخواهی کرد باری گوشهٔ چشمی
به اشک چشم و چشم اشکبارم میتوان کردن
نریزی خون من ای کینهجو اکنون اگر دانی
چهها دیگر به روز و روزگارم میتوان کردن
رفیق از کوی او تا چرخ کردم دور دانستم
که دور از یار و مهجور از دیارم میتوان کردن
به لطفی تا قیامت شرمسارم میتوان کردن
به فتراک ارنه میبندی ز ننگ لاغری باری
به تیری ای شکارافکن شکارم میتوان کردن
چو کردی خستهام از درد داغ خویش درمانی
به جان خسته و جسم فگارم میتوان کردن
قرار و صبر چون بردی ز جسم و جان من رحمی
به جان و جسم بیصبر و قرارم میتوان کردن
ترحم گر نخواهی کرد باری گوشهٔ چشمی
به اشک چشم و چشم اشکبارم میتوان کردن
نریزی خون من ای کینهجو اکنون اگر دانی
چهها دیگر به روز و روزگارم میتوان کردن
رفیق از کوی او تا چرخ کردم دور دانستم
که دور از یار و مهجور از دیارم میتوان کردن
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.