هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و التماس برای نگاه و توجه معشوق است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند کعبه و بتخانه، به زیبایی احساسات خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که گاهی به او توجه کند. همچنین، در بخش‌هایی از شعر به مفاهیمی مانند رنج عشق، دشمنی و دوستی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۴۵

بیا ای بت دمی در کعبه از بتخانه مسکن کن
بگردان کعبه را بتخانه زاهد را برهمن کن

مکن محرومم از فیض نگاه گاه گاه خود
به چشم مرحمت گاهی نگاهی جانب من کن

کشد تا سرو و گل شرمندگی زان عارض و قامت
گهی مأوا به بستان گیر گاهی جا به گلشن کن

ندانی گر یقین حال دل ما و دل خود را
گمان شیشه و خارا قیاس سنگ و آهن کن

کنی تا چند هر شب شمع بزم غیر آن رخ را
شبی بزم مرا زان ماه عارض نیز روشن کن

ترا با دوست کاری نیست چون جز دشمنی کردن
به دشمن ناتوانی دوست را ای دوست دشمن کن

قبای هستیم دست اجل گو بی تو چاک ای دل
ز دامن تا گریبان وز گریبان تا به دامن کن

رفیق اکنون که ناوک بر نشان می افکند جانان
بلی جان را نشان ناوک آن تیرافکن کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.