۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۸

ای خوی بد ای دلبر بدخو که تو داری
نیکو نبود با رخ نیکو که تو داری

نه رنگ وفاداری و نه بوی مروت
حیف از گل رو ای گل خودرو که تو داری

طبع تو بسی نازک و خوی تو بسی تند
فریاد ازین طبع و از این خو که تو داری

نه روی تو دارد گل نه موی تو سنبل
دارد که چنین روی و چنین مو که تو داری

گفتی که وفادار و کرم پیشه ام آخر
آئین وفا رسم کرم کو که تو داری

رو یار دگر جوی دلا ز آن که جوی نیست
جویای وفا یار جفاجو که تو داری

غم نیست رفیق از غم او گر نشدی شاد
شادی تو کافیست غم او که تو داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.