هوش مصنوعی: این شعر از عشق یک‌طرفه و ناامیدی از معشوق سخن می‌گوید. شاعر احساس می‌کند که معشوق به او بی‌توجه است، با وجود ادعای وفاداری، رفتارش پر از تغافل و جفاست. او از بی‌رحمی معشوق و عدم درک درد خود شکایت دارد و در نهایت، تصمیم می‌گیرد از کوی او دور شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده، ناامیدی و انتقاد از روابط انسانی است که درک آن برای نوجوانان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، لحن غمگین و عمیق شعر برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۲۹۰

نظر سوی دل افگاری نداری
اگر داری بمن باری نداری

نظر داری بمن از بس تغافل
چنان داری که پنداری نداری

جفا گفتم نداری داری اما
وفا پنداشتم داری نداری

طبیب دردمندانی و رحمی
بحال زار بیماری نداری

ترا از خارخار من چه پروا
که در دل از کسی خاری نداری

رقیبت همدمست و همنشین غیر
از این ننگ و از آن عاری نداری

به بیرحمی شوی ترسم گرفتار
که رحمی بر گرفتاری نداری

برو قدری رفیق از کوی او دور
که اینجا قدر و مقداری نداری
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.